نیمۀ تاریک وجود ( توان، خلاقیت، استعداد و رویاهای خود را بازیابید) نوشته دبی فورد*
نیمۀ تاریک وجود از بخشی از وجود شما سخن می گوید که به روی آن چشم بسته ونادیده اش گرفته اید.بخشی از خود شما که بدون پذیرش آن هیچگاه کامل نخواهید شد و به یکپارچگی دست نخواهید یافت. برای قضاوت نشدن، پذیرفته نشدن، محترم ماندن و درنهایت داشتن زندگی سالم و شاد باید درون خود را شناخت و با آن مواجه شد.
بسیاری ازانسان ها تلاش می کنند احساسات منفی شان را انکار یا پنهان کنند تا درجامعه پذیرفته شوند این احساسات همان سایه ها یا نیمۀ تاریک وجودمان هستند که همیشه برای روبه رو شدن با آن مقاومت می کنیم و از شناخت وتحلیل کردنشان طفره می رویم.
( هنگامی که متوجه شوید آنچه در زیر لایه رویی آگاهی قرار دارد، فقط افکار و احساسات پردازش نشده است زخم تان التیام می یابد. هنگامی که اجازه دهید بخش های سرکوب شده وجودتان رو بیابید، می توانید راحت شوید و دوباره با آسودگی نفس بکشید. هنگامی که نقابی را که حساسیت و انسانیت شما را پوشانده است از چهره برگیرید. با وجود حقیقی خود روبه رو می شوید)
(بگذار نور وجودت بدرخشد)
هرچه هوشیار ترباشیم، سریع تر درس رویداد های زندگیمان رامی فهمیم و به این ترتیب تکرار نمی شوند. به خاطر داشته باشیم اتفاقاتی که برایمان می افتند، حاصل پیام هایی هست که از قبل به هستی داده ایم و فراموش کرده ایم. آن پیام ها را فرستاده بودیم چون به درس حاصل ازآنها محتاج بودیم.
کتاب نیمۀ تاریک وجود با ارائه .روش ها و تمرین های موثر کمک می کند تا از سایه های درونی خود که از چشم دیگران پنهان کرده ایم، آگاهی پیدا کنیم و برای رشد و ارتقای شخصیت خود تلاش کنیم.
(ما گمان می کنیم که نقاب هایمان، شخصیت درونی ما را پنهان می دارد. اما هرآنچه در وجود خود نمی پذیریم نا منتظره ترین لحظات سر برمی آورند و خود را نشان می دهند)
ده جمله تاثیر گذار از دبی فورد
- هرچیزی که شما را به شوق می آورد جنبۀ ای از وجود شماست.
2) باید برای یکایک جنبه های وجودتان احترام قائل باشیم و برای هریک راهی سالم بیابید.
- تا زمانی که آنچه را که هستم نپذیرفتم، بازتاب سایه قدرت ویرانی شادمانی مارا خواهد داشت.
- عزمت وجود ما در زیربخش هایی که با آن قطع ارتباط کرده ایم، دفن شده است.
5) هیچ چیز وجود ندارد که به فکرتان برسدو نباشید .
6) احساس تنهایی حاصل این تفکر است که نمی دانید چه کسی هستید و به چه دلیل اینجا هستید.
- هرآنچه در دیگران قضاوت و محکوم کنید، در نهایت بخش ناخوسته یا طرد شده، خودمان است.
- اگر با سایه های خود روبه رو نشویم، آن ها با ما روبه رو خواهند شد.
9) ما نقطه ضعف های خود را به دیگران نسبت می دهیم و مطالبی را به دیگران می گوییم که در واقع به خودمان بگوییم .
10) تمامی رویداد های منفی در زندگی گشایشی در بر دارند .
دبی فورد معتقد است برای بیرون آوردن روشنایی باید به درون تاریکی برویم. هرگاه احساس یا میلی را سرکوب می کنیم قطب مخالف آن را نیز سرکوب می نماییم. با نفی زشتی ها خود از زیبایی ها خود می کاهیم، با نفی ترس خود از شجاعتمان کم می کنیم و با نفی حرص و آز، بخشندگیمان را کاهش می دهیم .
- معمولا رنجش ما از رفتار دیگران به دلیل جنبۀ حل نشده ای در درون خود ماست.
- اگر عظمت فرد دیگری را تحسین می کنیم، آنچه می بینید عظمت خودتان است.
- ما فقط آن هنگام از بازخورد دیگران نگران می شویم که می دانیم در جایی به خودمان دروغ گفته ایم.
- به ما آموخته اند که به دنبال آرزو رفتن کار دشواری ست اما متوجه نیستیم که شاید گذران زندگیمان بااین دانسته که در پی آرزوهایمان نیستیم، بسیار دشوار تر ست.ما بی آرزو شده ایم، در حالی که آرزوکلید بهره گیری کامل از توان معنوی ماست. ما با ناامیدی و سردرگمی تنها مانده ایم. این احساس رفته رفته در ما تشدید می شود و خود را در بدنمان به صورت بیماری و در روان به صورت خشم نشان می دهد.
· جهان برای خردمندان به منزله آموزگار و برای نادانان همچون دشمن است جهان هم بهشت است هم دوزخ.
قسمت درونی، همان پستو تاریکی است که تکه پاره هایی از وجود مارا در خود دارد و قسمت بیرونی هم دیگر آنچنان اعتمادی به آن نیست! می پرسید چرا؟
دبی فورد به شما پاسخ می دهد که زمانی که آنقدر درگیر مسائلی مانند " آیا از نظر دیگران خوب هستیم"؟ یا " نکند به دلیل داشتن فلان ویژگی، برای اطرافیانم یک هیولا به نظر برسم"؟ باشید نا خودآگاه شروع می کنید به نقاب سازی در بخش بیرونی وجود خود. در نهایت، شما بیشتر و بیشتر از خودتان، از وجودی یک پارچه که آمیزه ای از ویژگی هایی مثبت و منفی است دور می شود.
این دور شدن از خود، به ضرر شماست و هم به ضرر اطرافیان تان، چیزی که اهمیت دارد این است که دوتکه شدن وجودتان را دریابید و خودتان رو گول نزنید. آنگاه این سخن یونگ که می گوید( من ترجیح می دهم کامل باشم تا خوب) تا ترس تان از بد بودن بریزد و بپذیرید زیبایی انسان همانند زیبایی جهان در داشتن همه چیز- بد و خوب باهم است.
به خاطر بسپارید شما از بدو تولد تا زمان ورود به جوانی و بزرگسالی یعنی در دوران کودکی، وجودی یکپارچه بودید که هنگام بروز رفتاری مغایر با معیار های بزرگسالان، هیچ از آن فرار نمی کردید، بلکه آن را برعهده می گرفتید.
و با آن همه، چیزی از زیبایی و معصومیت شما کاسته نمی شد. زشتی ها از جایی شروع شدند که یاد گرفتید به خودتان دروغ بگویید و خودتان را انکار کنید.
آیا این کتاب برای شماست؟
اگر احساس رضایت درونی نسبت به خودتان ندارید یا اگر مدام در حال قضاوت کردن دیگران هستید، شک نکنید سایه ای در درونتان انتظار می کشد که شما سراغش بروید، اگر نمی دانید این کار را چگونه انجام بدهید مطالعۀ این کتاب به شما کمک خواهد کرد.
(( جملاتی ازکتاب نیمه تاریک وجود ))
- اگر بررفتار ناپسند کسی متمرکز می شوید، به این دلیل است که خودتان همان ویژگی را دارید .
- یکی از عمده ترین مشکلات عصر اطلاعات، بیماری (من می دانم است) بیشتر اوقات همین دانستن، مانع از تجربه و درک درون می شود.
اگر به دنبال بهبود روابط تان هستید، باید بدانید که انتظار یاری از طرف دیگر ارتباط، بیهوده است. بهبود باید از شما نشأت بگیرد .
- کوه، کوه را می جوید، آب، گودال را.
- چگونه می توان بدون شناخت بد، یاخوب را تشخیص داد، یا بدون آشنایی با نفرت، عشق را حس کرد ویا بدون احساس ترس، شجاعت را شناخت؟
- اگر عینک خود را از موقعیت (من در جهان هستم) به ( من جهان هستم) تغییر دهید، درک خواهید کرد نه تنها اشکالی ندارد که همه چیز باشید، بلکه ضروری است.
- در برابر هرچه مقاوت کنی، تداوم می یابد.
- دستتان دراز کنید و باانگشت به کسی اشاره کنید، می بینید که یک انگشت شما متوجه آن شخص اما سه انگشت دیگر، خودتان را نشانه رفته اند.
این کتاب را با دقت بخوانید ابتدا آن را بخوانید و باز هم بخوانید سپس برای بار سوم بخوانید و تمرین های آن را انجام بدهید. آیا جرات این کار را دارید؟ البته اگر نمی خواهید زندگیتان دگرگون شود ، نه این که این کتاب را بخوانید و نه تمرین های آن را انجام دهید، بلکه هم اکنون کتاب را ببندید و در بالای کمد یا در طبقه بالای کتاب خانه- جایی که دستتان به آن نرسد- بگذارید، یا آن را به دوستی بدهید، زیرا تقریبا غیرممکن است که این کتاب را درک کنید و درگرگونی ژرفی در زندگی احساس نمایید!
دیدگاه خود را بنویسید