کتاب شاد بودن کافی نیست قصد دارد به کا بگوید باید احساساتمان را مدیریت کنیم، مسئله اینجاست که اگر احساساتمان بهخوبی با موقعیتی که دچار آن شدهایم وفق داده نشوند، دراینصورت نمیتوانند در اتفاقاتِ ناخوشایندِ زندگی کمکحالمان باشند. اگر در زمانیکه باید بترسم کسل باشم یا در زمانیکه باید از خشم طغیان کنم، درعوض مشعوف باشم، چطور احساسات میتوانند به من کمک کنند که با زندگی کنار بیایم، چه برسد به اینکه جان سالم بهدر ببرم؟
محصولات مرتبط
خلاصه کتاب
در ظاهر خیلی ساده و احمقانه بهنظر میرسد، اما چیزی که احتمالاً درمییابید این است که اگر احساسی را بهمدت طولانی در خودتان سرکوب کرده باشید، زمانیکه آن احساس را تجربه میکنید، برایتان ناآشنا و غیرقابلتشخیص است.
هدف ما در اینجا یادگیریِ شناساییِ احساس و جداسازیِ تصمیمات از احساسات است. این همان تفاوت میان «میل» به مشتزدن توی صورت شخص مقابل و انجامدادن این کار است. عملیکردنِ این کار غیرقابلقبول است. میل به انجام این کار واکنشِ طبیعیِ انسان است (البته گاهی).
زمانیکه احساساتتان را از تصمیماتتان جدا میکنید، اغلب سبب میشوند پیچیدگی و عمقِ بیشتری از احساساتتان را تجربه کنید. برای مثال ممکن است در مقطعی احساس افسردگی کنید. اما اگر افسردگیتان را تفکیک و با دقتِ بیشتری آنرا بررسی کنید، ممکن است متوجه شوید از علت چیزی که باعث افسردگیتان شده است عصبانی هم هستید. حالا داریم به نتایجی میرسیم.
مشخصات
موضوع:روانشناسی و موفقیت
نویسنده:گرگ مک کیون
مترجم:مارک منسن
ناشر:میلکان
تعداد صفحه:264
دیدگاه خود را بنویسید