به کشتنش می ارزد

داستانی با رنگ و بوی فیلم‌های هیچکاک

(دیدگاه {{model.count}} کاربر)
تعداد
نوع
ویژگی‌های محصول
  • خلاصه کتاب: سؤال کردم: «من شما رو می‌شناسم؟» خیلی آش... «نه، ببخشید. فقط نوشیدنی شما توجهم رو جلب کرد... روی چهارپایه‌ای با روکش چرمی گردان نشست و کیف‌دستی... او به جوانک کافه‌چی که موهایش سیخ‌سیخی بود و چانه‌... «من هم برای همین می‌خواهم بنوشم.» نوشیدنی‌ام را تمام کردم و یکی دیگر سفارش دادم. خود...
  • مشخصات: موضوع:داستان و رمان نویسنده:پیتر سوانسون مترجم:علی قانع ناشر:کوله پشتی تعداد صفحه:344
155,000 تومان
آماده ارسال ناموجود
  • {{value}}
کمی صبر کنید...

در پرواز لندن به بوستون، تد سیورسان با لیلی کینتنر زیبا و مرموز آشنا می‌شود. این دو غریبه برای سپری کردن زمان به سؤال و جواب روی می‌آورند که باعث آشکار شدن جزئیات خصوصی زندگی‌شان می‌شود. این سؤال و جواب‌ها در ابتدا فقط یک بازی سرگرم‌کننده بود تا زمانی که تد به شوخی می‌گوید قصد کشتن همسرش را دارد، و لیلی اعلام می‌کند که حاضر است به او کمک کند.در بازگشت به بوستون پیوند آنها با طرح نقشه قتل قوی‌تر می‌شود. لیلی درگذشته‌اش چند نکته تاریک دارد که به تد نگفته است. تد به لیلی علاقه‌مند می‌شود و به‌خاطر هر چیزی که ممکن است رابطة آنها را خراب کند استرس می‌گیرد؛ ناگهان این دو به بازی مهلکی کشیده می‌شوند که با عملی شدن همه برنامه‌ها، احتمالاً آنها نیز زنده نخواهند ماند.

خلاصه کتاب
سؤال کردم: «من شما رو می‌شناسم؟» خیلی آشنا به نظر نمی‌رسید، ولی لهجة آمریکایی‌اش، پیراهن سفید چسبان و شلوار جینی که پاچه‌هایش را داخل پوتین‌های ساق‌بلندش کرده بود، باعث می‌شد شبیه یکی از دوستان مزخرف همسرم باشد.
«نه، ببخشید. فقط نوشیدنی شما توجهم رو جلب کرد. اشکالی نداره من هم همین رو سفارش بدم؟»
روی چهارپایه‌ای با روکش چرمی گردان نشست و کیف‌دستی‌اش را گذاشت روی پیشخوان بار. بعد اسم نوشیدنی‌ای را که روبه‌رویم بود پرسید و جوابش را دادم.
او به جوانک کافه‌چی که موهایش سیخ‌سیخی بود و چانه‌اش برق می‌زد اشاره‌ای کرد و همان نوشیدنی را با دو زیتون اضافه سفارش داد. وقتی نوشیدنی‌اش را آوردند، آن را به سمت من بالا برد. من نیز لیوانم را بالا بردم و جرعه‌ای نوشیدم و گفتم: «اینجا محل واکسیناسیون برای سفرهای بین‌المللیه.»
«من هم برای همین می‌خواهم بنوشم.»
نوشیدنی‌ام را تمام کردم و یکی دیگر سفارش دادم. خودش را معرفی کرد. اسمی که بلافاصله از یادم رفت و من هم اسمم را به او گفتم، فقط تد، و نه تد سیورسان ۲، حداقل نه همان موقع. در سالن بیش از حد خالی و روشن فرودگاه هیترو نشستیم و نوشیدنی‌هایمان را نوشیدیم، چندجمله‌ای ردوبدل کردیم و معلوم شد هردویمان منتظر پرواز مستقیم به فرودگاه لوگان بوستون ۳ هستیم. او یک رمان کم قطر از کیف‌دستی‌اش بیرون کشید و شروع کرد به خواندن. این به من فرصتی داد تا دقیق نگاهش کنم. زن زیبایی بود با موهای بلند قرمز و چشمان آبی روشن مایل به سبز شبیه آب‌های مناطق گرمسیری، و پوستی هم‌رنگ خامه. اگر چنین زنی در کافه‌ای کنارتان بنشیند و از نوشیدنی‌تان تعریف کند، با خود فکر می‌کنید زندگی‌تان در حال تغییر است، اما قواعد کافه‌های فرودگاه متفاوت است، جایی که هم‌پیاله‌ای‌هایتان قرار است در مسیرهای مخالف از شما دور شوند. اگرچه مقصد این زن بوستون بود.
مشخصات
موضوع:داستان و رمان
نویسنده:پیتر سوانسون
مترجم:علی قانع
ناشر:کوله پشتی
تعداد صفحه:344

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...