جان کاگ در کتاب پیاده روی با نیچه داستان دو سفر فلسفی را نوشته است. سفرهای یک جوان درونگرای نوزده ساله و سفر بعدی که همان جوان درونگرا، که حالا همسر و پدر شده است، انجام میدهد. او تصمیم گرفته است تا برای شناختن خودش، به قله های سوئیس و بالاتر از سیلز ماریا برود؛ همانجایی که نیچه در آن اثر برجستهاش، چنین گفت زرتشت را نوشت. هر دو سفر را مردی انجام میدهد که در جستجوی خرد در هسته فلسفه نیچه است. اما هر بار سفرش، معنی متفاوتی به خود میگیرد و تفسیرهای عمیق و جدیدی از وضعیت انسانها میگوید.پیاده روی با نیچه نه تنها از ایدهآلها صحبت میکند، بلکه از زندگی ما به عنوان انسانی قرن بیستمی حرف میزند. جان گاک با بیانی شجاعانه از تعادل عقل و جنون میگوید و مخاطبانش را ترغیب میکند تا خودشان را بشناسند و خودشان باشند.
دیدگاه خود را بنویسید