سارا لیندکوئست، دخرتی منزوی که وقتش را در یک کتابفروشی کوچک در سوئدمیگذراند، به دعوت دوستش، ایمی، به یک کشور کوچک و نسبتا متروک در ایالت آیووای آمریکا میرود. ایمی در نامههایی که برای سارا نوشته تصویری از شهر بروکنویل، همان شهر کوچکی که سارا به آنجا میرود، برایش شرح داده است. از آدمهای اندکی که در شهر ماندهاند نوشته و افرادی را برایش توصیف کرده است. سارا با توصیفات ایمی از بروکنویل، مایل میشود آنجا را از نزدیک ببیند و بلاخره راهی میشود.
محصولات مرتبط
خلاصه کتاب
بعضی از اهالی بروکن ویل دیگر داشتند به کتابفروشی جدید عادت میکردند و نیز به آن توریست سوئدی عجیبی که تمام روزش را آنجا میگذراند. کسانی که سارا را میشناختند حالا فقط برای صحبت با او به آنجا میرفتند. اما اکثریت مردم بروکن ویل و منطقهٔ اطراف جا خورده بودند که چطور یکهو آن کتابفروشی و آن توریستبینشان ظاهر شده بود؟ از میان همهٔ مغازههایی که ممکن بود نیاز داشته باشند، چرا یکنفر باید تصمیم بگیرد کتابفروشی باز کند؟ و چرا باید برای این کار اینهمه راه را از سوئد به آنجا سفر کند؟
بیشترشان در حال رد شدن فقط سر تکان میدادند؛ بدون اینکه بدانند داشتند به دیدن یک ویترین جدید در خیابانشان عادت میکردند و نیز به این زن غریبهٔ بیکار که پشت پیشخوان میایستاد. بعضی از آنها حتی متوجه شدند که داشتند با سردرگمی برایش سر تکان میدادند. او همیشه با شیوهٔ بشاش عجیبش به لبخندشان پاسخ میداد.اما آن روز بعدازظهر، سارا روی یکی از مبلها نشسته بود و کتاب خواندنش باعث شد دو تا از بچههای شهر پشت پنجره بایستند. آنها از اتوبوس مدرسه پیاده شده و در مسیر خانههایشان بودند و هیچ عجلهای برای شروع تکالیف درسیشان نداشتند....
مشخصات
موضوع:داستان و رمان
نویسنده:کاتارینا بیوالد
مترجم:لیلا کرد
ناشر:کوله پشتی
تعداد صفحه:448
دیدگاه خود را بنویسید