دوستان تام ابرقهرمانند. حتی همسر او هم یک ابرقهرمان است. نام همسر تام کمالگرا است. اما از همان شب جشن عروسی همسر تام انگار هیپنویزم میشود و تصور میکند تام یک موجود تامرئی است. تمام خیلی تلاش میکند اما کمالگرا او را نمیبیند. چند ماه بعد کمالگرا دیگر شک ندارد که تام او را رها کرده است بنابراین تصمیم میگیرد به ونکوور برود و از ابر قدرتش استفاده کند و دلشکستیاش را در تورنتو جا بگذارد. کمالگرا سوار هواپیما میشود اما خبر ندارد که تام کنار او نشسته است. تام حالا تا رسیدن هواپیما به ونکوور وقت دارد خودش را به کمالگرا نشان دهد. اگر نتواند همسرش برای همیشه از دستش میرود.
دیدگاه خود را بنویسید