کتاب آن هنگام که نفس هوا میشود نوشته پال کالانیتی است که با ترجمه شکیبا محبعلی منتشر شده است. حوادث توصیفشده در این کتاب، بر اساس خاطرات دکتر کالانیتی از موقعیتهای واقعی هستند.
محصولات مرتبط
خلاصه کتاب
گفتم: «شکستگیای در استخوان پارس که حدود پنج درصد مردم به آن دچارند و علت رایجِ کمر دردِ جوانی است.»
«بسیار خوب، پس دستور رادیوگرافی را میدهم.»
«ممنون.»
چرا در لباس جراح آنقدر مقتدر بودم اما در لباس بیمار تا این اندازه آرام و مطیع؟
حقیقت این بود که بیشتر از او دربارهٔ درد عضلات پشت اطلاعات داشتم؛ نیمی از آموزش من بهعنوان یک جراح مغز و اعصاب مربوط به اختلالاتِ ستون فقرات بود. شاید اسپوندیلولیستزیس گزینهٔ محتملتری بود. درصد قابلتوجهی از جوانان به آن مبتلا میشدند. اما سرطانِ ستون فقرات در دههٔ سیِ زندگی؟ احتمالش نمیتوانست بیشتر از یک در ده هزار باشد. حتی اگر احتمالش صد برابر بیشتر بود، باز هم اسپوندی محتملتر بود. شاید فقط خود را باخته بودم.
رادیوگرافیها خوب بهنظر میرسیدند. علائم را بهحساب کار زیاد و افزایش سن گذاشتیم، وقت بعدیام را تعیین کردم و برگشتم تا آخرین پروندهٔ آن روزم را تکمیل کنم. روند کاهش وزنم کندتر و درد عضلات پشتم قابلتحملتر شد. با دُز معمولیِ ایبوپروفن روزها را سپری میکردم، بااینحال از این روزهای چهاردهساعتهٔ طاقتفرسا چیز زیادی باقی نمانده بود. راه من از یک دانشجوی پزشکی به پرفسورِ جراحی مغز و اعصاب شدن، تقریباً رو به پایان بود. بعد از ده سال تحصیل و آموزش مداوم مصمم بودم در پانزده ماه آینده بهشدت استقامت کنم تا سرانجام دورهٔ رزیدنسی را به پایان برسانم. توجه اساتیدم را جلب کرده، جوایز ملیِ معتبری برده بودم، و از چندین دانشگاه مهم پیشنهاد کار داشتم.
مشخصات
موضوع:خاطرات
نویسنده:پال کالانیتی
مترجم:شکیبا محب علی
ناشر:کوله پشتی
تعداد صفحه:200
دیدگاه خود را بنویسید