راز قهرمانی

درس‌هایی از زندگی شرافتمندانه

(دیدگاه {{model.count}} کاربر)
تعداد
نوع
ویژگی‌های محصول
  • خلاصه کتاب: مردی که روپوش آزمایشگاهی سفید و چروکیده پوشیده بود... صدا زدم: «جیم! جیم!» سعی داشتم تمرکزش را... با شنیدن صدایم لبخند زد و دستش را دراز کرد. «سلام رئیس، از دیدنتون خوشحال شدم. حالتون چطو... دکتر جیم آلیسون همیشه خلق‌وخوی خوبی داشت و ظاهرش م... «جیم، خبر بدی برات دارم. دالاس مورنینگ نیوز۸۶... آلیسون گفت: «اصلاً متأسف نباش. نامهٔ پیشنهادی... لبخند آلیسون بیشتر شد. «اونا من رو برای هم‌نوازی روی صحنه دعوت کردن.... گفتم: «این فوق‌العاده‌ست!» «بله، ولی رئیس باید بهتون بگم که واقعاً دست‌پ... نتوانستم جلوی خنده‌ام را بگیرم. با خودم گفتم: ... جیمز پاتریک آلیسون۸۸ در سال ۱۹۴۸ در منطقهٔ آلیس ای...
  • مشخصات: موضوع:روانشناسی و موفقیت نویسنده:ویلیام.اچ.مک‌ریون مترجم:حسین گازر ناشر:کوله پشتی تعداد صفحه:96
25,000 تومان
آماده ارسال ناموجود
  • {{value}}
کمی صبر کنید...

این کتاب درمورد قهرمانان و فضایل آنهاست. شاید از خودتان بپرسید که آیا هرگز می‌توانید به اندازهٔ مردان و زنان این داستان‌ها، شجاع، دلسوز یا فروتن باشید؟ برای بعضی از افراد زندگی با کد قهرمان به شکلی طبیعی رخ می‌دهد. ولی اکثر ما باید چگونگی پرورش این فضایل را یاد بگیریم. باید آنها را در زندگی دیگران ببینیم و سعی در تقلید آنها داشته باشیم. باید با برداشتن قدم‌های کوچکی که درنهایت به اساس و شالودهٔ شخصیت ما تبدیل می‌شوند، این ویژگی‌ها و صفات را شکل دهیم.

خلاصه کتاب
مردی که روپوش آزمایشگاهی سفید و چروکیده پوشیده بود شخصیتی مثل انیشتین داشت. موی بلند خاکستری‌اش نامرتب بود و چندین‌روز بود که ریشش را اصلاح نکرده بود. نگاه او به‌حدی عمیق و دوراندیشانه بود که به‌وضوح به من نشان داد به چیزی بسیار مهم فکر می‌کند.
صدا زدم: «جیم! جیم!» سعی داشتم تمرکزش را به‌هم بزنم.
با شنیدن صدایم لبخند زد و دستش را دراز کرد.
«سلام رئیس، از دیدنتون خوشحال شدم. حالتون چطوره؟»
دکتر جیم آلیسون همیشه خلق‌وخوی خوبی داشت و ظاهرش مثل این بود که پیوسته به فکر یک دستاورد جدید در علم است. درحالی‌که در سالن هتل برای سخنرانی زمان ناهار آلیسون حضور داشتیم، به او نزدیک شدم تا چیزی را درِگوشی به او بگویم.
«جیم، خبر بدی برات دارم. دالاس مورنینگ نیوز۸۶ بهم خبر داد که یه‌نفر دیگه رو به‌عنوان فرد برتر سال ۲۰۱۵ انتخاب کردن. واقعاً متأسفم. بعد از این‌همه موفقیت در حوزهٔ پزشکی، فکر می‌کنم واقعاً مستحق این افتخار بودی.»
آلیسون گفت: «اصلاً متأسف نباش. نامهٔ پیشنهادیِ تو برای نامزدی من کار فوق‌العاده‌ای بود. حدس بزن چی شده؟!» لبخندی از اعماق وجودش بر لبانش نقش بسته بود. «گروه موسیقی ویلی نلسون۸۷ بهم زنگ زده. اونا نامهٔ تو رو درمورد من خوندن، به‌ویژه بخشی که درمورد تخصصم تو زدن سازدهنیه.»
لبخند آلیسون بیشتر شد.
«اونا من رو برای هم‌نوازی روی صحنه دعوت کردن.»
گفتم: «این فوق‌العاده‌ست!»
«بله، ولی رئیس باید بهتون بگم که واقعاً دست‌پاچه‌ام. منظورم اینه که، لعنتی این ویلی نلسونه!»
نتوانستم جلوی خنده‌ام را بگیرم. با خودم گفتم: «این ویلی نلسونه؟ خب ویلی، این جیم آلیسونه، کسی که دنیا رو از سرطان نجات داده.»
جیمز پاتریک آلیسون۸۸ در سال ۱۹۴۸ در منطقهٔ آلیس ایالت تگزاس به دنیا آمد. آلیسون در دوران کودکی غیرقابل کنترل و با دو برادر بزرگ‌ترش همیشه دچار مشکل بود. او آدم کله‌شقی بود و همیشه دوست داشت تا افراد بالادستش را به چالش بکشد. پدر او پزشک مناطق روستایی بود و به‌همین‌دلیل اکثر اوقات مجبور به مسافرت بود.
مشخصات
موضوع:روانشناسی و موفقیت
نویسنده:ویلیام.اچ.مک‌ریون
مترجم:حسین گازر
ناشر:کوله پشتی
تعداد صفحه:96

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...