اما بوواری یکی از شاخص ترین چهره های ادبیات همه ی دوران هاست. سرگذشت پر تب و تاب و سرنوشت رقت انگیز او، با دقت و عمقی که فلوبر ترسیم می کند، او را از جایگاه یک زن جاهطلب سیری ناپذیر شهرستانی بالا می کشد و به سطح شخصیت های سترگ اساطیر، تراژدی و تاریخ می برد. هنر فلوبر و تاثیر عمیق او بر ادبیات مدرن از همین تلفیق تناقض آمیز ناشی می شود:بیان به شدت واقع گرابانه، «سرد» و «پزشک وار»، از وضعیت های خطیر که تا پیش از او عادت داشتیم آن ها را در تراژدی ها و منظومه های حماسی بخوانیم…
محصولات مرتبط
خلاصه کتاب
وقتیکه سر کلاس بودیم مدیر مدرسه با دانشآموز تازهواردی که فرم مدرسه به تن نداشت و به دنبال آنها فراش که یک نیمکت بزرگ با خود حمل میکرد، وارد کلاس شدند. آنهایی که خواب بودند بیدار شدند و هر کدام از بچهها مثل اینکه در کار خود غافلگیر شده باشند از جای خود بلند شدند.
مدیر با اشاره به ما اجازه نشستن داد. سپس رو به معلم کرد و با صدای آهستهای گفت: «آقای روژه! این دانشآموزی است که به شما توصیه میکنم مواظب آن باشید. او پایه دوم است، ولی اگر کار و فعالیتش رضایتبخش باشد به اقتضای سنش به یکی از کلاسهای بالاتر خواهد رفت.» تازهوارد که یک پسر دهاتی تقریبا پانزده ساله و قدبلندتر از همه ما بود، در گوشهای پشت در کلاس ایستاده بود، بهطوریکه بهسختی دیده میشد. موهایش مثل کشیشهای دعاخوان روستا روی پیشانیاش کوتاه شده بود و ظاهری معقول داشت، ولی بهشدت ناراحت بهنظر میرسید. با وجود اینکه چهارشانه نبود، ولی نیمتنه مدرسه او که از ماهوت سبزرنگ بود و دکمههای سیاه داشت در سرآستینها تنگ بهنظر میآمد و مچهای قرمزش که نشان میداد به برهنگی عادت داشت، از لای سرآستینها مشخص بود. ساق پاهایش که پوشیده به جورابهای بلند آبی بود از شلوار زردرنگش که بندش را بسیار سفت کشیده بود، مشخص بود و چکمههای زمخت، کثیف و میخداری پوشیده بود. «برای خواندن جملات بیشتری از رمان مادام بواری بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.»
مشخصات
موضوع:داستان و رمان
نویسنده:گوستاو فلوبر
مترجم:مهدی سحابی
ناشر:مرکز
تعداد صفحه:388
دیدگاه خود را بنویسید