محصولات مرتبط
خلاصه کتاب
مىشه امشب با هم بریم بیرون!؟
مىشه این قصه رو شروع کنى؟
مىشه به جاى آسمون امشب
از دلِ سینما طلوع کنى!؟
وقتى تو عکس تار مىافتى
بغض، وقتى صداتو مىپوشه
تو همیشه، همیشه زیبایى
حتى وقتى چراغ خاموشه…
چشم نه! چشمه! چشمهی جوشان
چشمه نه! آب! آب! آب حیات
من اسیرم اسیر چشماتم
تو زمین لرزهای دلم تلفات
بى تو دنیاى من تو این روزا
یه اتاقِ نمورِ سرد و خفهس
حال و روزم بدون تو مثل
حال و روزِ قناریه تو قفس
سوژهى شعر شاعرا خودتى
دخترِ قرنهاى بىخبرى!
من و سعدى و حافظ عاشقتیم
ما سه تا رو دارى کجا مىبرى!؟
مشخصات
موضوع:ترانه
نویسنده:کسری بختیاریان
ناشر:نگاه
تعداد صفحه:151
دیدگاه خود را بنویسید