حافظ و رود جادو

(دیدگاه {{model.count}} کاربر)
تعداد
نوع
ویژگی‌های محصول
  • خلاصه کتاب: صحبت حکّام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید خواه بو ک... ترک گدایی مکن که گنج بیابی از نظر رهروی که در گذ... صالح و طالح متاع خویش نمودند تا که قبول افتد و چ... در خرداد 1396 شمسی، خوابی غریب می‌بینم: «با د... وقتی هاینریش شلیمان در پنجاه‌سالگی در ‌جست‌و‌جوی ش...
  • مشخصات: موضوع:شعر فارسی نویسنده:فرزام پروا ناشر:نگاه تعداد صفحه:320
185,000 تومان
آماده ارسال ناموجود
  • {{value}}
کمی صبر کنید...

در یک‌کلام این کتاب به ‌روان‌کاوی حافظ، و ‌روان‌کاوی‌های خود حافظ در  اشعارش، می‌پردازد. و باب نوی در حافظ‌پژوهیِ عصر جدید گشوده‌است. سالیان  سال بود که کتابی دربارۀ اندیشه و هنر و در واقع شعر و شخصیت حافظ، به این  ژرفی و ‌حتی شگرفی نخوانده بودم. کتابی که گام به گام حلقه‌های تودرتوی شعر  حافظ را می‌شکافد تا در ابتدای فصل پنجم، کلام را بدانجا می‌رساند که  «زبانِ حافظی و حافظانه می‌شود بیان ناخودآگاه انسان».

خلاصه کتاب
صحبت حکّام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید خواه بو که برآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی از نظر رهروی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند تا که قبول افتد و چه در نظر آید
در خرداد 1396 شمسی، خوابی غریب می‌بینم: «با دو نفر از دوستانم به سفری رفته‌ام [دوستانی که با ‌آن‌ها، هم سفر خارج می‌رفته‌ام و هم سفر داخلی] و می‌خواهم به بخشی ناشناخته که در ارتفاع بالایی هست بروم، ولی متوجه می‌شوم که [برخلاف تصورم] آن بخش در پایین است. شهری باستانی از دور پدیدار می‌شود. به فکرم می‌رسد که می‌تواند شهر جم[1] باشد. من مرتب از روی پلکانی طولانی ‌به‌سمت آن پایین می‌روم تا اینکه به یک راه خیلی باریک می‌رسم. فرد سیاهی را می‌بینم که از پشت روی زمین افتاده و دهانش باز است. می‌ترسم و فکر می‌کنم برگردم. مسیر برگشت مرا یاد روستای برگ جان[2] می‌اندازد. از پله‌ها به‌سختی و چهاردست‌وپا بالا می‌آیم و ضمنِ بالا آمدن به این فکر می‌کنم که آن کس که افتاده بود، نمرده بود. پسرکی دنبالم راه می‌افتد. از او اسمش را می‌پرسم. می‌گوید: «حاجب». به‌نظرم چیزی غیرعادی در نام او وجود ندارد. به بالا حرکت می‌کنم و به ساحل نجات می‌رسم. به آنجایی که پایین رفته بودم نگاه می‌کنم: پله‌ها قدیمی و شکسته و گردوخاک‌گرفته است.»[3]
وقتی هاینریش شلیمان در پنجاه‌سالگی در ‌جست‌و‌جوی شهر تروآ، شهر افسانه‌ایِ کتاب ایلیاد هومر یعنی کتاب محبوب کودکی‌اش، شروع به حفاری تپه‌ای در ترکیه کرد، اکثر افراد ‌متخصّص معتقد بودند که این شهرْ تنها یک اسطورۀ ساخته‌وپرداختۀ هومر است. پس از سال‌ها ‌جست‌و‌جو، مالکین زمینِ حفاری‌شده و دولت ترکیه ‌متفقاً از همکاری با او دست برداشتند و او بارها مجبور شد برای کسب مجوزهای لازمْ کارش را تعطیل کند. در سال 1872 پس از سال‌ها ‌جست‌و‌جو، در چهارمین تلاشِ حفاری بود که او به ‌گنجینۀ پریام، آخرین پادشاه تروآ که سه‌هزار سال مدفون بود، دست پیدا کرد. اما باستان‌شناسان ‌حتی تا سال‌ها بعد، از ‌تأیید کشفیات او و پیداشدنِ شهر تروآ خودداری کردند...
مشخصات
موضوع:شعر فارسی
نویسنده:فرزام پروا
ناشر:نگاه
تعداد صفحه:320

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...